دشتک بختیاری

دشتک شهری بعداز اردل (استان چهارمحال و بختیاری) است. این شهر در۹۲ کیلومتری شهرکرد قرار دارد. این شهر با جمعیت بیش از۱۲۰۰۰ نفر بزرگ‌ترین شهر شهرستان اردل بشمار می‌رود.در اطراف روستا رودخانه دره گرم و دم دره از سرشاخه‌های اصلی کارون جریان دارند. دشتک زادگاه پژمان بختیاری از شاعران نامی کشور می‌باشد.میزان بارندگی دردشتک خیلی زیاد بوده و ارتفاع برف گاه تا ۱٫۵متر هم می‌رسد.اما در سال‌های اخیر میزان بارش کمتر شده‌است. زبان مردم لری بختیاری بوده و اهالی این شهراز دو شاخه اصلی ایل بختیاری یعنی ۷لنگ و ۴ لنگ متشکل گردیده‌اند.البته اکثریت مردم ۷لنگ می‌باشند.......


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بهرامی

شرح احوال اجمالى حضرت صدیقه طاهره علیا مخدره‏فاطمه زهراء سلام اللّه علیها

 

اسامى آن حضرت:

اسامى آن حضرت سه تا است به این شرح:

 

1- فاطمه، این کلمه مشتق از «فطم» است به معناى جدا کردن.

2- زهره.

3- زهراء یعنى درخشندگى چه آنکه نور آن حضرت باعث روشنى آسمان و کواکب گردیده و آثار آن از چهره مبارکش هویدا بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بهرامی

خواص سوره والعصر و بیماری تب

  گویند اگر سوره و العصر را بر کسى خواند که تب داشته باشد تب او زائل شود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بهرامی

خودت را کسی ندان

" خودت را کسى ندان "


ملا على همدانى رفت مشهد ,نزد عارف صاحب کرامت، آیت الله حسنعلی اصفهانی, وبه ایشان گفت : " مرا موعظه کن." 

ایشان گفت : " مرنج و مرنجان. " 

گفت : " خب , مرنجانش راحت است, کسى را نمى رنجانم. اما مرنج را چه کنم؟ 

" جواب داد " خودت را کسى ندان"


عیب کار ما این است که , ما خودمان را کسى میدانیم. تا کسى به ما مى گوید , بالاى چشمت ابروست , 

عصبانى مى شویم. حالا کسى اعصابش ناراحت است و تند صحبت کرده , نباید شما ناراحت شوى . وقتى خودمان را کسى بدانیم, از همه مى رنجیم . ( آیت الله مجتهدى )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بهرامی

مصیبت ها مثل اهن ربا است

آیت الله حائری شیرازی:

معصیت‌ها مثل آهن ربا و لقمه حرام مانند ذرّات آهن است،

وقتی که انسان در وجودش لقمه حرام نباشد،

می‌تواند از کنار معصیت‌ها عبور کند و خود را نگه دارد،

امّا وقتی که لقمة حرامی را خورد، از کنار معصیت که می‌گذرد،

مجذوب آن می‌شود، این خاصیت درونی نان و لقمه حرام است.

 

امّا لقمه صددرصد حلال, که انسان کار صحیح درستی را انجام داده است و اجرت طیّب و صحیح و طاهری را در مقابل آن به انسان داده‌اند؛

وقتی که این لقمه را انسان مصرف می‌کند، از کنار عبادات که می‌گذرد، عبادات او را جذب می‌کنند، از کنار امامزاده که می‌گذرد، به زیارت آن میل و گرایش پیدا می‌کند. میل و گرایش به مسجد، روضه و تربت شهدا پیدا می‌کند و این جزو خاصیت و ذات لقمه‌ای است که از همه جهت حلال باشد.

 

هنگامی که انسان آن را مصرف می‌کند، در او نوری را ایجاد می‌کند.

همه طاعات و عبادات، جذابیّت و گیرایی دارند؛ ولی همه آن‌ها با لقمه حلال سنخیّت دارند، نه تنها با لقمه حلال، با مسکن و لباس حلال و امثال این‌ها هم سنخیّت دارند.

به نقل ازکتاب پندها و اندرزها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بهرامی

امام (ره) عنایت خاصی به آیت الله بهجت داشتند.


نقل چند جریان در این ارتباط، مدعای ما را اثبات می کند:

آیت الله مسعودی می گوید:

« من در ضمن چهار پنج سالی که خدمت امام بودم یادم هست که دو سه مرتبه امام فرمود: فلانی، فردا صبح می خواهیم برویم منزل آقای بهجت. و فردای آن روز بلند می شدیم و می آمدیم منزل ایشان، همین منزلی که اکنون در آن ساکن هستند، و در اولین اتاق ورودی با همین فرشهایی که الان موجود است یکی دو دقیقه می نشستیم، سپس امام اشاره می کردند و من بیرون می رفتم و ایشان حدود نیم ساعت با آقای بهجت به گفتگو می پرداختند بعد امام بیرون می آمدند و می رفتیم. اما اینکه درباره چه مسائلی گفتگو می کردند، نمی دانم خودشان می دانستند و خدا.

همچنین دو سه مرتبه در همان بحبوحه نهضت 41 یا 42 آقای بهجت به من فرمودند که شما به آقای خمینی بگویید فردا صبح ساعت فلان دو رأس گوسفند قربانی کند و من می آمدم به امام اطلاع می دادم، ایشان هم بلا فاصله به من می گفت شما به قصاب ( آقای فرجی که اکنون نیز در قید حیات هست ) بگویید دو رأس گوسفند از طرف ما قربانی کند بعد پولشان را می دهیم.

بار دیگر نیز آقای بهجت به من پیغام داد که به امام بگویم: سه رأس گوسفند قربانی کند، آقا هم بلافاصله دستور داد سه رأس قربانی کنند.

اینها همه مسائلی بود که بین امام و آیت الله بهجت بود و ما فقط ظواهرش را می دیدیم و از باطنش اطلاع نداشتیم.

نیز هنگامی که امام در جماران ساکن بودند آقای بهجت به من فرمودند: یک نامه کوچکی دارم شما این را به آقا برسانید، من نامه را گرفتم توی پاکت گذاشتم و بردم در جماران خدمت امام دادم.
در هر صورت رابطه این دو بزرگوار خیلی تنگاتنگ بود، چندین بار نیز حضرت امام با آقای شیخ حسن صانعی منزل آقای بهجت رفتند؛ زیرا هنگامی که امام قم بودند من و آقای شیخ حسن صانعی همیشه در خدمت امام بودیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بهرامی

تحیة و سلام‏


عن الحسین بن علىّ علیهما السّلام انّه قال له رجل کیف انت عافاک اللَّه. فقال له السّلام قبل الکلام عافاک اللَّه. ثمّ قال لا تأذنوا لاحد حتّى یسلّم. 
 
(1) مردى با حسین بن على علیهما السّلام برخورد و در اولین کلام از حضرت احوالپرسى کرد و از خداوند براى آن جناب عافیت خواست.
آن حضرت در جواب فرمود: سلام قبل از سخن گفتن است خدایت عافیت دهد. بعد فرمود بکسى اجازه سخن ندهید تا سلام کند.

عن جعفر بن محمّد (ع) عن آبائه عن النّبىّ صلّى اللَّه علیه و آله قال: خمس لست بتارکهنّ حتّى الممات ... و تسلیمى على الصّبیان لتکون سنّة من بعدى. 
 

 

(2) امام صادق علیه السّلام از رسول اکرم نقل کرده است که میفرمود: پنج چیز است که تا لحظه مرگ آنها را ترک نمیکنم، یکى از آنها سلام گفتن بکودکان است. در انجام این اعمال مراقبت دارم تا بعد از من بصورت سنتى بین مسلمین بماند و عمل کنند.
سلام بکودک دو اثر روانى دارد: براى سلام‏کننده باعث تقویت خوى پسندیده تواضع و فروتنى است، و براى کودک وسیله احیاء شخصیت و ایجاد استقلال است. طفلى که بزرگسالان باو سلام کنند و بدین وسیله از وى احترام نمایند، لیاقت و شایستگى خود را باور میکند و از کودکى معتقد مى‏شود که جامعه او را انسان میشناسد و مردم باو اهمیت میدهند.
عن انس بن مالک قال: انّ رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله مرّ على صبیان فسلّم علیهم و هو مغذّ «1».

 (1) انس بن مالک میگوید: رسول اکرم در رهگذرى با چند کودک خردسال برخورد نمود، بآنها سلام کرد و طعامشان میداد.
عن النّبىّ صلّى اللَّه علیه و آله انّه کان یسلّم على الصّغیر و الکبیر «2».

 (2) از صفات پسندیده پیغمبر اسلام این بود که بتمام مردم از صغیر و کبیر سلام میکرد.

قال علىّ علیه السّلام: لکلّ داخل دهشة فابدءوا بالسّلام «3».
 

(3) على علیه السّلام فرموده: هر تازه واردى در محیط نامأنوس، حیرت‏زده مى‏شود، براى آرامش خاطر، سخن خود را بسلام آغاز کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بهرامی