اسامى آن حضرت:

اسامى آن حضرت سه تا است به این شرح:

 

1- فاطمه، این کلمه مشتق از «فطم» است به معناى جدا کردن.

2- زهره.

3- زهراء یعنى درخشندگى چه آنکه نور آن حضرت باعث روشنى آسمان و کواکب گردیده و آثار آن از چهره مبارکش هویدا بود.

القاب آن حضرت:

1- بتول یعنى پاکیزه از حیض و تمام آلودگیها.

2- خیر النساء یعنى بهترین زنان عالم از بدو خلقت تا انقراض دنیا.

3- رضیّه یعنى راضى و خشنود از خدا و رسولش صلّى اللّه علیه و آله و سلّم چه آنکه وقتى رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم تسبیح مشهور فاطمه زهراء را با بشارت‏هاى چند به وى داد آن حضرت سه بار فرمود: رضیت عن اللّه و عن رسوله.

4- مرضیّه: یعنى راضى کرده شده زیرا در قیامت آنقدر به آن حضرت و دوستانش بخشش بکنند که حضرتش راضى شود.

5- سیّده: یعنى سرور و بزرگ.

6- محدّثه: یعنى سخن گفته شده چه آنکه ملائکه با او سخن مى‏گفتند و اگر با کسر دال باشد یعنى سخن گوینده و وجهش آن است که آن حضرت در شکم مادر با او سخن مى‏گفت.

7- طاهره: یعنى پاکیزه از آلودگیها.

8- زکیّه: یعنى منزّه از پلیدى‏ها.

9- مبارکه: دارنده برکت.

10- میمونه: دارنده یُمن.

11- بضعة النبوّة: یعنى پاره تن رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم.

12- معصومه: یعنى نگاه داشته شده از بدى‏ها.

13- عذراء: یعنى پاکیزه، گویند آن حضرت همیشه باکره بوده است.

14- صدّیقه: یعنى باورکننده وعده‏ها یا راست گوینده.

کنیه‏هاى آن حضرت:

 

براى آن حضرت چند کنیه نقل شده به این شرح:

1- امّ ابیها یعنى مادر پدرش چه آنکه از جهاتى آن حضرت به منزله مادر براى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بود.

2- امّ الائمة المعصومین.

3- امّ الحسنین.

4- امّ الخیره.

5- امّ المؤمنین.

6- امّ الفضائل.

7- امّ الاخیار.

8- امّ النجباء.

9- امّ الازهار زیرا روشنى هر شیى نورانى لمعه‏اى است از انوار آن حضرت.

10- امّ العلوم.

11- ام الکتاب.

والدین آن حضرت:

پدرش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و مادرش خدیجه کبرى بنت خویلد است که نجیب‏ترین زنان عصر خود بوده است.

و اوّلین بانوئى است که به پیامبر ایمان آورد و اموال بى‏حدّ و حصر داشت که تمام را در اختیار پیامبر نهاد.

و بعد از ارتحالش از این سراى فانى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بسیار از آن حضرت یاد مى‏فرمود.

و در روایت آمده که بهترین زنان بهشت چهار زنند:

1- حضرت خدیجه بنت خویلد.

2- حضرت فاطمه علیها السّلام بنت رسول اللّه.

3- آسیه بنت مزاحم.

4- مریم بنت عمران.

حضرت خدیجه قبل از رسول خدا دو شوهر کرده بود:

الف: عتیق بن عابد مخزومى و از او دخترى بهم رسید.

ب: هند بن زراره که از او پسرى بهم رسید بنام هند بن هند.

تاریخ ولادت با سعادت آن حضرت:

آن حضرت در روز جمعه طرف صبح بیستم جمادى الثانیه سال دوم بعثت متولد شد و بقول برخى سال پنجم بعثت به دنیا آمد.

مکان ولادت آن حضرت:

آن حضرت در مکّه و در خانه رسول خدا متولد شد.

گویند خانه از حضرت خدیجه بود و از دو جهت داراى شرافت و عظمت بود:

الف: آنکه در آن خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها متولد شده بود.

ب: آنکه حوّا و مریم و آسیه با جمع کثیرى از فرشتگان در آن خانه فرود آمده بودند.

مدت عمر آن حضرت:

مدّت عمر آن بانو هیجده سال و چهل روز بوده است که هشت سال آن قبل از هجرت و ده سال دیگرش بعد از هجرت واقع شده است.

تاریخ ازدواج آن حضرت:

در شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان سال‏

 

دوّم از هجرت تزویج آن حضرت به امیر المؤمنین علیه السّلام واقع شد و بقولى در شب نیمه رجب المرجب این ازدواج صورت گرفت.

علت ارتحال و شهادت آن بانو:

صاحب جنات الخلود مى‏نویسد:

خلیفه ثانى با سیصد نفر به خانه آن حضرت ریختند که امیر المؤمنین علیه السّلام را براى اخذ بیعت به مسجد ببرند فاطمه زهراء سلام اللّه علیها عقب در را محکم گرفته بود که داخل نشوند، خلیفه لگدى بر در زد که از جا کنده شد و بر شکم آن حضرت آمده و طفلش محسن را سقط نمود و به آن مرض وفات کرد.

و نیز صاحب همین کتاب نوشته:

در وقتى که امیر المؤمنین علیه السّلام را با پلاسى که در تن داشت از خانه بیرون مى‏کشیدند فاطمه علیها السلام گوشه پلاس را بر دست گرفته بود و مى‏کشید بطورى که آن جمعیت از کشیدن حضرتش همه به زانو مى‏افتادند آخر الامر خلیفه ثانى شمشیرى از دست خالد بن ولید گرفت و با غلاف ان بر کتف مبارک حضرت سه بار زد تا آن را مجروح ساخت ولى مع ذلک آن حضرت دست از پلاس برنداشت تا آنکه پلاس پاره گشت و گوشه‏اى از آن در دست بانوى دو عالم ماند و جراحت آن ضربت همچنان بر دوش خانم بود تا از دنیا رحلت فرمود.

و در بعضى روایات بجاى خلیفه قنفذ غلام او ذکر شده است.

فرزندان آن حضرت:

فرزندان آن حضرتت پنج تن بودند باین شرح:

1- امام حسن مجتبى، 2- امام حسین سید الشهداء، 3- زینب کبرى، 4- زینب صغرى مکّنى به ام کلثوم، 5- محسن که قریب به آمدن به این دنیا بود بواسطه ستم دشمنان دین سقط گردید.

تاریخ رحلت و شهادت آن حضرت:

روز شهادت آن بانو بقولى دوشنبه وقت عصر و بقولى شب سه‏شنبه سیّم ماه مبارک رمضان و بقولى بیست و پنجم ماه رجب مى‏باشد و اصح اقوال آن است که آن حضرت در سوّم ماه جمادى الثانیه از دنیا رحلت کرده‏اند و این در حالى بود که یازده سال از هجرت رسول اکرم صلّى اللّه‏ علیه و آله و سلّم گذشته بود و خواص شیعه آن سال را عام الحزن نام نهادند به اعتبار اینکه در آن هم وفات رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و هم رحلت بانوى عالم حضرت فاطمه زهراء اتّفاق افتاده بود.

محل دفن آن حضرت:

بقولى آن حضرت را در خانه‏اش واقع در مدینه طیّبه دفن نمودند و بقولى دیگر که اصح بنظر مى‏رسد بین قبر و منبر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آن حضرت دفن شده و مؤید آن حدیث شریف: ما بین قبرى و منبرى روضة من ریاض الجنّة مى‏باشد.

ساعت مختص به آن حضرت:

ساعت آخر شب یعنى یک ساعت قبل از طلوع که بهترین ساعات و وقت استجابت دعاء است مختص به آن حضرت مى‏باشد و اهل فن گفته‏اند خواندن سوره مبارکه قدر در آن ساعت ده بار بسیار مفید مى‏باشد.

فضائل آن حضرت:

فضائل آن بانو بسیار است و ما به ذکر چهارده تا در اینجا اکتفاء مى‏کنیم:

1- مرحوم ابن بابویه به سند معتبر از یونس بن ظبیان روایت کرده است که حضرت صادق علیه السلام فرمودند: فاطمه سلام الله علیها نزد حقتعالى نه نام دارد: فاطمه و صدیقه ... تا آنجائى که فرمودند:

اى یونس مى‏دانى تفسیر فاطمه چیست؟

یونس عرضه داشت: مرا از معناى آن خبر دهید.

حضرت فرمودند: فطمت من الشّر یعنى از بدى‏ها بریده شده است سپس حضرت فرمودند: اگر امیر المؤمنین علیه السّلام او را تزویج نمى‏نمود براى آن حضرت کفو و همسرى نبود روى زمین تا روز قیامت نه آدم و نه آنها که بعد از او بودند.

از این حدیث شریف بخوبى مى‏توان استفاده کرد که حضرت فاطمه علیها السّلام بر تمام پیامبران غیر از پیغمبر خاتم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ترجیح‏دارد.

2- در احادیث معتبره از طریق خاصه و عامه روایت شده است که آن حضرت را براى این فاطمه نامیده‏اند که حقتعالى او و شیعیانش را از آتش جهنم بریده است.

3- روایت شده که از حضرت رسول اکرم سؤال شده است: به چه سبب فاطمه را بتول مى‏نامند؟

حضرت فرمودند: براى آنکه خونى را که زنان دیگر مى‏بینند او نمى‏دید.

4- مرحوم صدوق به سند معتبر روایت کرده است که چون حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم از سفرى مراجعت مى‏فرمود اوّل به خانه حضرت فاطمه علیها السّلام تشریف مى‏بردند و مدّتى مى‏ماندند و بعد از آن به خانه زنان و همسران خود مى‏رفتند، پس در بعضى از سفرهاى آن حضرت جناب فاطمه سلام الله علیها دو دستبند و گلوبند و گوشواره از نقره ساخت و پرده‏اى بر در خانه آویخت، چون آن جناب مراجعت فرمود به خانه فاطمه تشریف برد و اصحاب بر در خانه توقف نمودند چون حضرت داخل خانه شد و آن حال را در خانه فاطمه مشاهده فرمود غضبناک بیرون رفت و به مسجد درآمد و به نزد منبر نشست حضرت فاطمه دانست که حضرت براى زینت‏ها به غضب آمدند، پس گردن‏بند و دستبند و گوشوارها را کند و پرده را گشود و همه را به نزد آن جناب فرستاد و به آن شخص که آنها را مى‏برد گفت به حضرت عرض کن که دخترت سلام مى‏رساند و مى‏گوید: اینها را در راه خدا بده، چون آن شخص آنها را به نزد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آورد، حضرت سه مرتبه فرمود: کرد فاطمه آنچه را که مى‏خواستم، پدرش فدداى او با دنیا از براى محمّد و آل محمّد نیست، اگر دنیا در خوبى نزد خدا برابر پشه‏اى مى‏بود خدا در دنیا کافران را شربتى آب نمى‏داد، پس برخواست و به خانه فاطمه سلام الله علیها داخل گردید.

5- مرحوم شیخ مفید و شیخ طوسى از طریق عامه روایت کرده‏اند که رسول‏ خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: فاطمه پاره تن من است، هرکه او را شاد گرداند مرا شاد گردانیده است و هرکه او را آزرده کند مرا آزرده است، فاطمه عزیزترین مردم نزد من است.

6- شیخ طوسى از عایشه روایت کرده است که مى‏گفت: احدى را ندیدم که در گفتار و سخن شبیه‏تر باشد از فاطمه به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، چون فاطمه به نزد آن حضرت مى‏آمد، رسول خدا او را مرحبا مى‏گفت و دست‏هایش را مى‏بوسید و در جاى خود مى‏نشاند.

7- قطب راوندى بطور ارسال روایت کرده است که چون حضرت فاطمه علیها السلام از دنیا رحلت فرمود امّ ایمن سوگند یاد کرد که دیگر در مدینه نماند زیرا نمى‏توانست جاى خالى آن حضرت را ببیند، پس از مدینه متوجّه مکّه شد، در برخى از منازل به تشنگى سختى مبتلا شد چون از آب مأیوس شد دست به سوى آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا، من خادم حضرت فاطمه‏ام آیا مرا از تشنگى هلاک خواهى کرد؟!

به اعجاز فاطمه سلام الله علیها دلو آبى از آسمان براى او بزیر آمد چون از آن آب آشامید تا هفت سال محتاج به خوردن و آشامیدن نگردید مردم او را روزهاى بسیار گرم براى کارها مى‏فرستادند ولى تشنه نمى‏شد.

8- مرحوم ابن شهرآشوب و قطب راوندى روایت کرده‏اند: روزى حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام نیاز به قرض پیدا نمود و بخاطر همین چادر حضرت فاطمه علیها السّلام را به نزد مرد یهودى که نامش زید بود گرو گذارد، آن چادر از جنس پشم بود و قدرى از جو قرض گرفت، مرد یهودى چادر را بخانه برد و در حجره گذاشت چون شب شد زن یهودى به آن حجره درآمد نورى از آن چادر ساطع دید که تمام حجره را روشن کرده بود چون زن آن حالت عجیب را مشاهده کرد به نزد شوهر خود رفت و آنچه دیده بود را نقل نمود، یهودى از استماع آن حالت در تعجب شد و فراموش کرده بود که چادر حضرت فاطمه علیها السّلام در آن خانه‏ است به سرعت شتافت و داخل آن حجره شد دید که شعاع چادر است که مانند ماه شب چهارده مى‏درخشد و خانه را روشن کرده است، یهودى از مشاهده این حالت تعجبش زیاده شد لذا او و همسرش به خانه خویشان خود دویدند و هشتاد نفر از ایشان را حاضر گردانیدند و از برکت شعاع چادر آن بانوى دو عالم همگى به شرف اسلام مشرّف شدند.

9- مرحوم صدوق به سند معتبر از حضرت امام حسن علیه السّلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود: در شب جمعه‏اى که مادرم فاطمه علیها السلام در محراب ایستاده و مشغول عبادت بود پیوسته رکوع و سجود و قیام مى‏نمود و دعاء مى‏کرد تا صبح طالع شد شنیدم که پیوسته براى مؤمنین و مؤمنات دعاء مى‏کرد و نام آنها را مى‏برد ولى براى خود دعائى نمى‏کرد، عرض کردم مادر چرا براى خود دعاء ننمودى؟

فرمود: یا بنىّ الجار ثمّ الدّار (اى پسر جان من اوّل همسایه را باید توجه کرد بعد به خود التفات نمود).

10- ثعلبى از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است که روزى حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به خانه فاطمه سلام اللّه علیها درآمد دید که وى جامه‏اى از جل‏هاى شتر پوشیده و به دست‏ها خود آسیا مى‏گرداند و در آن حالت فرزند خود را شیر مى‏داد چون حضرت او را بر آن حالت مشاهده کرد آب از دیده‏هاى مبارکش روان شد و فرمود: دخترم تلخى‏هاى دنیا را امروز بچش براى حلاوت‏هاى آخرت.

فاطمه علیها السلام عرض کرد: اى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله حمد مى‏کنم خدا را بر نعمت‏هاى او و شکر مى‏نمایم حق عزّ و جل را بر کرامت‏هایش.

خداوند متعال این آیه را فرستاد: و لسوف یعطیک ربّک فترضى‏ یعنى حقتعالى در قیامت آن قدر بتو خواهد داد که راضى شوى.

11- از حسن بصرى نقل شده که مى‏گفت: حضرت فاطمه علیها السّلام‏ عابدترین امّت بود و در عبادت حقتعالى آنقدر بر روى پا مى‏ایستاد که پاهاى مبارکش ورم مى‏کرد و وقتى پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به او فرمود چه چیز براى زن از همه بهتر است؟

عرضه داشت: آنکه او مردى را نبیند و مردى هم او را نبیند.

پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم او را به سینه چسبانید و فرمود: ذریّة بعضها من بعض‏

12- سید فضل الله راوندى در کتاب نوادر نقل کرده که شخص نابینائى اذن خواست داخل خانه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شود، فاطمه علیها السلام خود را از او پنهان کرد، پیامبر فرمود: این مردد نابینا است و تو را نمى‏بیند، چرا خود را پنهان کردى؟

عرض کرد: اگر او مرا نمى‏بیند من او را مى‏بینم دیگر آنکه اگر در پرده نباشم استشمام بوى من را مى‏نماید.

رسول خدا فرمودند: شهادت مى‏دهم که تو پاره تن من هستى.

13- ابو هاشم مى‏گوید: از حضرت امام حسن عسکرى علیه السّلام پرسیدم: چرا فاطمه علیها السلام را زهراء مى‏گویند؟

فرمود: زیرا صورت آن بانو از اوّل روز تا پایان آن به سه کیفیت براى امیر المؤمنین علیه السّلام مى‏درخشید:

ابتداء روز همچون خورشید و در وقت زوال مانند ماه و در هنگام غروب نظیر ستاره تابان.

14- مرحوم مجلسى در بحار از ابو حمزه ثمالى نقل کرده که وى از امام باقى علیه السلام روایت نمود که آن حضرت فرمودند:

پدرم از جدّش امیر المؤمنین علیه السّلام نقل کردند که فرمودند: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: انّ اللّه لیغضب لغضب فاطمه و یرضى لرضاها (خداوند بخاطر غضب فاطمه غضب و به جهت خوشنودى او خوشنود مى‏گردد).