منطق صوری (Formal logic) شاخهای از منطق است که طرز صحیح صورتبندی اندیشه را به نحو کلی بیان میکند به گونهای که با به کار بردن آن صورتها، ذهن از خطای صوری مصون میشود.[۱]
منطق صوری (Formal logic) شاخهای از منطق است که طرز صحیح صورتبندی اندیشه را به نحو کلی بیان میکند به گونهای که با به کار بردن آن صورتها، ذهن از خطای صوری مصون میشود.[۱]
1- دو عدد مغز بادام را بگیر و هفت بار سوره عنکبوت را بر آن خوانده و در پارچه ابریشمى پیچیده و بر درخت انار شیرین یا سیب و یا امرود بیاویز و بوىهاى خوش دود کن انشاء اللّه به مراد خواهى رسید و مطلوب محبّ تو خواهد شد.
1- اجماع محصّل:
به فتح صاد مشدّد یعنى اتّفاق تمام علماء در مسئلهاى که خود شخص اقوال جملگى را بدست آورده است.
اتل متل راحله
اخموی بی حوصله
مامان چرا گفت بگیر
ازپدرت فاصله
دلش هزارتا راه رفت
بابا خسته ی کاره؟
مامان چرا اینو گفت؟
بابادوستش نداره؟
باید اینو بپرسه
اگه خسته کاره
پس چرا بعضی وقتا تانیمه شب بیداره؟
نشونه ی بیداریش
سرفه های بلنده
شش ماه پیش تا حالا
بغض میکنه میخنده
شاید اونو نمیخواد
اگه دوسش نداره
پس چرا روی تختش
عکس اونو میذاره؟
باچشمای مریضش
عکس و نگاه میکنه
قربون قدَش میره
بابا بابا میکنه
بادست پر تاولش
آلبومی رو که داره
از کنار پنجره
ور میداره میاره
با دیده پر از اشک
آلبومو وا میکنه
رفیقای جبهه رو
همش صدا میکنه
آلبوم عکس بابا
پر از عکس دوستاشه
عکسی هم از راحله ست
تو بغل باباشه
بادیدن عکسا
زنده میشه ِمیمیره
با یاد اون قدیما
بابا زبون میگیره
قربون اون موقعا
قربون اون صفاتون
دست منم بگیرین
دلم تنگه براتون
از اون وقتی که بابا
دچار این مرض شد
مامان چقد پیر شده
بابا چقدر عوض شد
مامان گفته تو نماز
برا بابات دعاکن
دستاتو بالا ببر
تقاضای شفا کن
دیشب توی نمازش
واسه باباش دعا کرد
دستاشو بالا برد و
تقاضای شفا کرد
نماز چون تموم شد
دعابه آخر رسید
صدای گریه های
مامان تو خونه پیچید
دخترم کجایی؟
عمر بابا سر اومد
وقت یتیمداری و
غربت مادر اومد
دخترم کجایی؟
بابات شفا گرفته
رفیقاشو دیده و
مارو گذاشته رفته
آی قصه قصه قصه
یه دستمال نشسته
خون سرفه ی بابا
رو این پارچه نشسته
بعد شهادت او
پارجه مال راحله ست
دختری که در پی
شکستن فاصله ست
کنار اسم بابا
زائر کربلایی
یه چیز دیگه نوشتن
«شهیدشیمیایی»
مرحوم ابوالفضل سپهر
«وصیت نامه شهید»
«و لا تحسبن الذین قتلو فی سبل الله امواتاً بل احیاهم عند ربهم یرزقون»
هدف من که به جبهه آمدم مشخص است اول برای رضای خدا که این وظیفه ایست که بر عهده هر فرد مسلمان است و اگر من در این راه که راه الله است کشته شوم افتخار می کنم و این راه معلوم است راهی است که امام حسین(ع) با هفتاد دو تن شهید شده اند و راه انبیاء است و ما مسلمانان اسلام اگر بلند نشویم و از دینمان دفاع نکنیم اسلام از بین می رود و روزی می آید که ما در برابر خداوند بزرگ جواب گو و مسئول هستیم .
بسم الله الرحمن الرحیم
تبریک عملی
به همه هموطنان با احترام و جمله مبارکه "سلام علیکم "، سلام می کنم و برایتان آرزوی سلامتی و توفیق دارم.
به فکرم رسید در آغاز سال94از یک معلم قدیمی کلمه تبریک را معنا کنم.
اخلاق فردی (زهد وسادگی)
شخصی برای پرده میان منزل و کوچه، مقداری پارچه خریدند. امام فرمود: با چه پولی؟؛ چرا با آخرت من بازی میکنید!.
فردی در منزل امام در نجف گفت: چون ماه رمضان است، مقداری گوشت اضافه بخرید. امام اجازه نداد و فرمود: اگر فلانی مایل نیست، غذایش را جدا کنید!.
به مسئول گچ کاریِ حسینیه جماران فرمود: بگذارید من بمیرم بعد گچ کاری کنید!.
برای یک دینار، کرایه ماشین در تشییع جنازه عالمی، چهره شان برافروخته شد و گفتند: ما هم مثل دیگران پیاده میرفتیم!.
در منزل خودشان اجازه روشن کردن حتی یک چراغ اضافه را نمیدادند و گاهی هنگام ملاقات شخصیت ها از جلسه بر میخاستند و برق اضافی را خاموش میکردند!.
حکایت؛ آیت الله میرزا جواد آقای تهرانی (ره) از عرفا بوده و در حفظ بیت المال دقت فراوان داشتند، هنگامی که ایشان به عنوان نماینده مجلس خبرگان انتخاب شدند، سعی می کردند از بیت المال استفاده نکنند و زیاد احتیاط می کردند؛ حتی از غذای آنجا هم نمی خوردند.