۴ مطلب با موضوع «سادات» ثبت شده است

حکایت سادات

حکایت 1

ابن شهر اشوب درکتاب مناقبت ازمحمد بن کعب نقل می کند که گفت : درجعفه خوابیده بودم درعالم رویا رسول خدا(ص) را درخواب دیدم خدمت آن حضرت که رسیدم به من فرمود: فلانی با رفتاری نسبت به فرزندانم می کنی مرا خشنود کرده ای عرض کردم : اگر با آنها خوشرفتاری نکنم با چه کسی چنین کنم رسول خدا (ص) فرمود : مطمئن باش که فردای قیامت ازطرف من پاداش عملت را خواهی دید درهمان حال دیدم که پیش روی مبارک آن حضرت طبق است که درآن خرمای صبحانی است وقتی از ان درخواست کردم رسول خدا(ص) مشتی از آن را به من عنایت فرمود که هیجده عدد بود که خوابم را خودم تعبیر کردم که حتماً هجده سال دیگر زندگی خواهم کرد . از این قضیه مدتی گذشت ومن فراموش کردم روزی در همان محل دیدم ازدحام است ومردم جمع شده اند. از آنها سوال کردم چه خبر است گفتند : علی بن موسی الرضا تشریف آوردند. ودر اینجا جلوس کردند .خدمت آن حضرت که شرفیاب شدمن دیدم درپیش روی مبارکش طبقی گذاشته اندذ که درآن خرمای صبحانی است وچون درخواست کردم امام رضا مشتی از آن را مرحمت کردند که درآن هجده عدد خرما بود . عرض کردم آقا بیشتر از این را مرحمت کنید. فرمود: لوزادک جدّی رسول الله لزدناک .

اگرجدم بیشتر از این مرحمت کرده بود من هم زیادتر می دادم . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بهرامی

حکایت سادات _ازدواج حضرت امام خمینی (ره)

زن امام خمینی خانم خدیجه (قدس ایران) ثقضی (که پدرش حاج میرزا محمد ثقضی از علماء تهران بود متولد سال 1333 ق) فرمودند : یکی از(دیگر) دوستان پدرم آقای سید محمدصادق لواسانی بود که به آقای روح الله گفته بود: «چرا ازدواج نمی کنی ؟» ایشان هم که 26-27 سال داشتند گفته بودند: من تا کنون کسی را برای ازدواج نپسنیده ام وازخمین هم نمی خواهم زن بگیرم ، به نظرم کسی نیامده است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بهرامی

حکایت سادات _رجب علی خیاط

یکی از دوستان شیخ نقل می کند : روزی درفصل سرما ، درمحضر شیخ بودم فرمودند: بیا باهم برویم دریکی ازمحله های قدیم تهران . باهم رفتیم دریکی ازکوچه های قدیمی تهران که یک دکان خرابه بود وپیرمردی از سادات محترم [که مجرد بود]درآنجازندگی می کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بهرامی

داماد سادادت شدن بزرگان جهت محرمیت با حضرت زهرا س

 ازدواج برای محرمیت با حضرت زهرا (س) درموردازدواج شیخ محمدحسن نجفی معروف به صاحب جواهر(1200ـ 1266) نقل شده است که

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی بهرامی