ابعاد شخصیت حضرت زهرا (س)
شناخت شخصیّت حضرت فاطمه (س) همچون شناخت شخصیّت دیگر معصومان (ع) از حوزه درک و فهم قاصر و محدود انسانهاى عادى فراتر است. او در پرتو تعالیم عالى اسلام و مکتب تربیتى محمدى (ص) و کانون گرم و مقدس خانوادگى علوى (ع) جان خویش به زیور دانش و معرفت، کمالات نفسانى و معنوى و فضائل اخلاقى آراست و در عرصههاى مختلف گوى سبقت از دیگران ربود و رتبت سرورى زنان عالم و همتایى مقام ولایت علوى را از آن خود ساخت.
اینک مىکوشیم به برخى ابعاد شخصیتى آن حضرت که در طول زندگى کوتاه، ولى پر برکتش در ارتباط با خدا یا برخورد با افراد یا جریانات مختلف بروز یافته و زینت بخش صفحات تاریخ گشته، اشاره کنیم.
1. مقام علمى
معصومان از جمله حضرت فاطمه (س) دانش خود را از سرچشمه وحى فرا مىگرفتند.
او از محضر پدر به عنوان بهترین معلّم بهرهها برد و درسهاى عملى فراوانى از مکتب همسرش آموخت.
علوم و اسرارى که رسول خدا (ص) براى او باز مىگفت، على (ع) مىنوشت و فاطمه آنها را در مُصْحَف خود گرد مىآورد. به گفته امیرمؤمنان (ع) علم گذشتگان و آیندگان در صحیفه فاطمیّه آمده است. این مصحف هم اکنون نزد امام زمان (ع) است. «1»
امام خمینى (ره) درباره مصحف حضرت زهرا (س) مىنویسد:
ما مفتخریم که .... صحیفه فاطمیّه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضیّه (س) است، از ما است. «1»
به نقل عمار، روزى امیر مؤمنان (ع) به خانه آمد. فاطمه (س) گفت: «یا على! بیا نزدیک تا از حوادث گذشته و آینده برایت سخن بگویم.» على (ع) که از سخن فاطمه (س) تعجب کرده بود، خدمت پیامبر (ص) رسید. رسول خدا (ص) آغاز به سخن کرد و فرمود:
«گویا فاطمه (س) به شما چنین و چنان گفته است و بدین جهت نزد من آمدهاى. نور فاطمه (س) نیز از سنخ نور ما است. على (ع) با شنیدن این سخن به سجده افتاد و خدا را سپاس گفت.»
على (ع) نزد فاطمه (س) بازگشت. فاطمه (س) گفت و گوى على (ع) با پیامبر (ص) را نقل کرد و فرمود: «خدا نور مرا آفرید و خدا را تسبیح مىگفت، سپس آن را در درختى بهشتى به ودیعت نهاد. پدرم چون وارد بهشت شد مأمور شد از میوه آن درخت بخورد و بدین وسیله نور من به صلب او منتقل گشت و از صلب او به رحم مادرم وارد شد. یا على! من از آن نورم و حوادث گذشته و آینده را به آن نور مىیابم. یا على! مؤمن با نور خدا مىبیند.» «2»
2. مقام معنوى
مقام معنوى فاطمه (س) در قالب الفاظ و مفاهیم نمىگنجد و افراد عادى را توان آن نیست که در شأن و عظمت او سخن گویند. رتبت و مقام معنوى او را تنها خدا مىشناسد و رسول خدا (ص) و همسرش امیرمؤمنان (ع).
در یک جمله مىتوان گفت، فاطمه (س) مظهر انسان کاملى است که در قرآن و روایات چهرهاش به تصویر کشیده شده است. وجودش مَثَل اعلاى نفس بشرى و مظهر صفات و اسماى الهى است. بر پایه روایتى پیامبر (ص) فرمود: «در مراحل رشد و کمال انسانى
مردان بسیارى به مرحله کمال مقدّر خود دست یافتهاند؛ ولى از زنان جز چهار تن به آن مقام نرسیدهاند: آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه.» «1»
اینک جلوههایى از جمال معنوى و ملکوتى دخت گرامى پیامبر اسلام در کلام امام خمینى (ره):
... او حرکت معنوى خود را با قدرت الهى، با دست غیبى و با تربیت رسول اللَّه (ص) شروع وتمامى مراحل معنوى را طى کرده است تا به مرتبهاى رسیده که دست همه از او کوتاه گشته است. «2»
زنى که افتخار خاندان وحى و چون خورشیدى بر تارک اسلام عزیز مىدرخشد؛ زنى که فضائل او همطراز فضائل بى نهایت پیغمبر اکرم و خاندان عصمت و طهارت بود. «3»
زنى که تمام خاصههاى انبیاء در اوست؛ زنى که اگر مرد بود، نبى بود، زنى که اگر مرد بود به جاى رسول اللَّه بود.
تمام ابعادى که براى زن و براى یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا (س) جلوه کرده است. یک زن معمولى نبوده است؛ یک زن روحانى، یک زن ملکوتى، یک انسان به تمام معنا انسان؛ تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان. «4»
دلالت مىکند بر آنچه از حقیقت لیلة القدر احتمال دادیم حدیث شریف طولانى که در تفسیر برهان از کافى شریف نقل فرموده و در آن حدیث است که نصرانى گفت به حضرت موسى بن جعفر (ع) که تفسیر باطن «حم وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ. (دخان: 1- 4)» چیست؟ فرمود: اما «حم» محمد (ص) و اما «کتاب مبین» امیرالمؤمنین على (ع) است و اما «اللیلة» فاطمه (س) است. «5»
دو فضیلت ممتاز
در میان فضائل بى شمار و کمالات معنوى حضرت زهرا (س) دو فضیلت از جایگاه ویژهاى برخوردار است:
الف. مُحَدَّثَه بودن
از جمله القاب حضرت فاطمه (س) «محدّثه» است؛ یعنى کسى که فرشته بر او نازل شده و با وى سخن مىگفته است. بر اساس مفاد پارهاى روایات، پس از رحلت رسول خدا (ص) جبرئیل همواره بر فاطمه (س) وارد مىشد و ضمن تسلّى دادن ایشان، رخدادهاى آینده را برایش باز مىگفت و حضرت امیر (ع) آنها را مىنوشت و بدین سان «مصحف فاطمه» که یکى از تجلّیات علم بى نهایت الهى بر روح عظیم فاطمه (س) است، شکل گرفت.
امام خمینى (ره) پس از نقل این موضوع به استناد روایتى معتبر از امام صادق (ع) در کافى «1» مىافزاید:
ظاهر روایت این است که در این 75 روز، مراودهاى بوده است؛ یعنى رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است. گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاى عظام درباره کسى این طور وارد شده باشد که در ظرف 75 روز جبرئیل امین چنین رفت و آمدى داشته باشد ...
من این شرافت و فضیلت را از همه فضائل عظیمى که براى حضرت زهرا (س) ذکر کردهاند بالاتر مىدانم؛ فضیلتى که براى غیر انبیا، آن هم نه همه انبیا بلکه براى طبقه بالاى انبیا و بعضى از اولیایى که در رتبه آنها مىباشند، براى کس دیگرى حاصل نشده است و با این کیفیت که جبرئیل در طول هفتاد و چند روز مراوده داشته باشد، براى هیچ کس تا کنون واقع نشده است. این فضیلت، از مختصّات حضرت صدّیقه (س) است. «2»
ب. مظهر رضایت و خشم الهى
رسول خدا (ص) درباره شخصیّت فاطمه (س) و حقّانیت ایشان بیانات فراوانى دارد؛
اما سخن گهربار زیر همچون خورشیدى تابناک و روشنگر در میان دیگر سخنان آن گرامى در وصف فاطمه (س) مىدرخشد:
انَّ اللَّهَ لَیَغْضَبُ بِغَضَبِ فاطِمَةَ وَ یَرضى لِرِضاها. «1»
خداوند با خشم فاطمه، خشمگین مىشود و با رضایتش راضى مىگردد.
این حدیث نورانى بیانگر اوج مقام و منزلت معنوى فاطمه (س) نزد خدا و چیزى فراتر از مقام «راضیه» و «مرضیّه» بودن آن حضرت است. عظمت مقام فاطمه (س) در این است که خشم او عین خشم خدا و رضایتش عین رضایت خداوند است. به عبارتى دیگر، خدا با رضایت فاطمه (س) راضى و با نارضایتىاش ناراضى است.
آرى، وجود فاطمه (س) معیار و عیار سنج حقیقت انسانیت است؛ قهرش معیار قهر خدا و خوشنودىاش ملاک خوشنودى ذات کبریایى است.
منم که عصمة اللَّه و به ساق عرش زیورم حبیبه خدا منم، حُباب نور داورم
رضاى من، رضاى او، ولاى من ولاى او که من «ولیّة اللَّه» و زهر بدى مطّهرم «2»