معانی یا علم معانی یکی از شاخه‌های سه‌گانهٔ علوم بلاغی در ادبیات است. معانی علم به اصول و قواعدی است که به یاری آنها کیفیت مطابقهٔ کلام با مقتضای حال و مقام شناخته می‌شود. موضوع آن الفاظی است که رسانندهٔ مقصود گوینده باشد و فایدهٔ آن آگهی بر اسرار بلاغت است در نظم و نثر.[۱] علم معانی دارای اصول و قواعدی که رعایت آن‌ها به سخنران و یا نویسنده امکان می‌دهد:

احوال گوناگون مخاطبان را باز شناسد و از مقام و موقعیت‌های گوناگون آگاه شود؛

کلام خود را منطبق و متناسب با آن احوال و موقعیت‌های متفاوت ایراد کند.[۲]



تاریخچه

به طور کلی می‌توان گفت که اساس ِ بلاغت چه در شرق و چه در غرب دو کتاب ارسطو، یعنی بوطیقا و رطوریقاست. از دیگر کتاب‌های قدیمی که می‌توان در این زمینه نام برد: «بدعت» نوشتهٔ سیسرو و اصول خطابه نوشتهٔ کنتیلیان است. عبدالقاهر جرجانی یکی از نظریه‌پردازان بلاغت در ایران و اسلام به شمار می‌آید. جرجانی بلاغت را علمِ معانی‌النحو می‌خواند و دامنهٔ آن را منحصر به ساختارهای نحوی زبان می‌داند.[۳]

معانی در شعر فارسی

معانی و بیان از مهم‌ترین دانش‌های ادبی‌اند و کتاب‌های بسیاری در این زمینه به زبان‌های عربی و فارسی نوشته شده است. از آن‌جا که بیشتر کتاب‌های نگاشته شده بر اساس زبان و ادبیات عرب نگاشته شده‌اند، به نکات بلاغی زبان فارسی کمتر پرداخته شده است.[۴]



کتاب‌هایی پیرامون معانی

درر الادب از حسام‌العلماء آق ولی، سال ۱۳۱۵ شمسی،

هنجار گفتار از نصرالله تقوی چاپ ۱۳۱۷،

تقریرات بدیع‌الزمان فروزانفر سال ۱۳۲۳،

آیین سخن، دکتر ذبیح الله صفا، چاپ ۱۳۳۷،

فنون بلاغت از جلال‌الدین همایی ۱۳۳۹.[۵]



منابع

↑ «معانی». لغت‌نامه دهخدا.

↑ «بلاغت». دانشگاه مجازی مصطفی (ص).

↑ «نگاهی به کتابِ «معانی» دکتر شمیسا». مجله ادبی وازنا.

↑ شمیسا، سیروس. «معانی». کتابنامه، بانک اطلاعات و فروشگاه بزرگ کتاب ایران، بهمن ماه ۱۳۷۲.

↑ امینی، محمدرضا. «بازنگری مبانی علم معانی و نقد برداشتهای رایج آن». راسخون.